دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد ...


من پدرم را میان سطرهای زندگی‌ام گم کرده‌ام. میان آن سال‌هایی که هنوز صورتم سیاه نشده بود و دست‌هایم در رخوت میان مداد و دفتر و کودکی‌هایم آرام خفته بودند. من پدرم را در سال‌های بی‌چراغ کدری گم کرده‌ام، حوالی آن سال‌هایی که انبوهی از پدران بی‌بازگشت رفتند و نام خود را بر در و دیوار شهرم به جای گذاشتند. من پدرم را تنها به جرم ایمانش به مردمان همین شهر و همین دیار باید هر روز با بغض از میان کتاب‌های کهنه تصویرش کنم. باید به هزارهزار واژه‌نامه نانوشته‌ای التماس کنم تا بگذارند میان سطرهای زندگی‌ام او را دیگربار بیایم

هر روز جایی میان خاطره و ترس ردپایش را با دستمال عینکم تمیز می‌کنم. هر روز با مرور هجاهای این واژه، انعطاف و جسارت دست‌های بسته‌ای را که لابلای گرد و غبار ذهنم آرمیده‌اند را میان خلوتم با دیگران تقسیم می‌کنم، جسارتی که هر روز بیشتر لمس‌اش می‌کنم

می‌خواهم ثانیه‌ای طرح آرمانش را هنگامی که در میان مکعب‌های میله‌دار تو خالی و بسته تحقیر می‌شد، درون قلبم تصویر کنماما با کدام اشک و با کدام چشمان خیس برای تو بگویم که دیگر هیچ دیواری، هیچ طنابی توان به بند کشیدن او را نخواهد داشت. توان به بند کشیدن او را که جایی همین حوالی میان خاطره‌هایم خفته است را نخواهد داشت. من پدرم را میان همین ثانیه‌ها، هنگامی که تو در دستان پر خواب سایه‌ها غنوده بودی، میان سطرهای بد خط و ناخوانای زندگی‌ام گم کردم. از آن سالها تنها نام‌اش را می‌توانم درشت بر زبان بیاورم، تنها ایمانش را می‌توانم هر چند کوتاه و کوچک بر زبان آورم، اما ثانیه‌های تلخ و خرد شده‌ام میان بادهای این همه زمستان و پاییز بر روی شاخه‌های درختان همین شهر و همین دیار یخزده اعدام شدند

من تنها کودکی بودم که میان اسباب‌های کودکانه‌ام کمی شعر و سیاست و هنر ریخته شده بود. کودکی که هنوز هم از پس درنگ‌های خورشید و ماه میان شعر و سیاست و هنر به دنبال اسباب‌های کودکانه‌اش می‌گردد ... 

به دنبال خاطره‌ای که سبیل‌های بلند دارد و هیچ‌گاه در هیچ عکسی نمی خندد ... 

لعنت به تمام مکعب‌های میله‌دار ... باید روحت را جایی میان همان‌ها از تنت در آورده باشند ... باید ایمانت را جایی میان همان‌ها برهنه تازیانه زده باشند ... می‌دانم وگرنه آنکه میان تمام واژه‌ها، انسان را بیشتر و رساتر معنا می‌کرد هرگز نمی‌تواند اسباب‌های کودکانه‌ام را فراموش کند ...


بشنوید --> Parler A Mon Pere از Celine Dion


پ.ن: نام آهنگ به معنای حرف زدن با پدرم است.


نظرات 1 + ارسال نظر
دورافتاده سه‌شنبه 26 دی 1391 ساعت 10:27 ب.ظ http://www.cast-away.ir

ممنون از اینکه به ما سر زدید...لینکتون به سایت ما اضافه شد.اگر خواستید ما رو لینک کنید...

ممنون از شما ... حتما ... سایت تون خیلی خوبه ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد